همه چیز در مورد وایکینگ ها
وایکینگ ها دریانوردانی از جنوب اسکاندیناوی بودند که به زبان نورس باستان صحبت می کردند. آن ها با اروپای شمالی رابطه تجاری داشتند. این رابطه در یک منطقه وسیع شمالی، مرکزی، شرقی و غربی اروپا بین اواخر سده هشتم تا یازدهم میلادی صورت گرفت. نورسها دستهای از ژرمنها بودند که نیاکانشان از دانمارک و دریاهای اسکاگراک و کاتگات گذر کرده و در سوئد و نروژ ساکن شده بودند.
واژه Viking مأخوذ از لغت Vik است که در زبان نورس قدیم «خلیج» یا «آبگیر» معنی میداد. «ویک» به این معنی در اعلام بسیاری دیده میشود، از آن جمله است: نارویک، شلسویگ، ریکیاویک، برویک، ویکلو، و امثال آن. وایکینگ به کسی گفته میشد که بر اراضی مجاور خلیجها هجوم میبرد. غرض ما از «تمدن وایکینگ» فرهنگ اقوام اسکاندیناوی است در «عصر وایکینگ» ـ که از ۷۰۰ میلادی آغاز و به ۱۱۰۰ میلادی ختم میشود.
تاریخچه
در بازه زمانی بین سالهای ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ میلادی، جنگجویان وایکینگ با استفاده از کشتیهای طویل خود، ترس و وحشت را در اروپا به ارمغان میآوردند. این مردان از اسکاندیناوی به دنبال نقره، بردهها و گسترش سفرهای دریایی بودند. برخی از آنها به سوی بریتانیا و فرانسه سفر کرده و برخی دیگر به سوی روسیه و رودخانههای دورافتاده آسیا حمله میبردند. وایکینگها به عنوان کاشفان و دریانوردان شجاع و دلیر شناخته میشدند. با بیترسی از امواج آشفته اقیانوس اطلس عبور کرده و پنج قرن قبل از کریستف کلمب، مناطقی همچون ایسلند، گرینلند و قاره آمریکا را کشف نمودند.
در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی وایکینگ ها از جزایر بریتانیا به سمت گرینلند رفته، یک مستعمره ایجاد کردند و سپس به لابرادور، بافین و در نهایت به نیوفاندلند رفتند و در آنجا مستعمره ای به نام واینلند (به معنای سرزمین شراب) تأسیس کردند و از آن پایگاه در امتداد سواحل آمریکای شمالی حرکت کردند و گیاهان، جانوران و مردم بومی را مشاهده و با آن ها مراوده کردند.
اگرچه وایکینگها هرگز به آمریکا بازنگشتند اما سایر اروپاییها از دستاوردهای آنها باخبر شدند و مجذوب داستانهای کشف «دنیای جدید» توسط وایکینگ های ترسناک شده بودند، اما وایکینگها فاقد منابع کافی برای دنبال کردن مسیر اکتشاف خود بودند. در هر صورت تجارت آنها همچنان مانند صدها سال حول دریای مدیترانه پابرجا ماند.
خانه وایکینگ ها
بیشتر خانههای باستانی که توسط وایکینگها به ماوراء زمان باقی ماندهاند، در روستاهای باستانی قرار داشتند. طرح این خانهها به شکل مستطیل بود و دیوارهای منحنی شکلی (شبیه به کشتی) داشتند. طول این خانهها در برخی موارد به ۲۰ متر هم میرسید و برای ساخت آنها اغلب از چوب استفاده میشد. وایکینگها برای ساخت سقف خانههایشان از کاهگل و چوب استفاده میکردند. این خانهها بدون پنجره و دودکش بودند؛ بنابراین افراد یک سوراخ در سقف ایجاد میکردند تا دود آتش از آن خارج شود.
تغذیه وایکینگ ها
وایکینگها در فصل تابستان از محصولات کشاورزی خود استفاده میکردند و در زمستان به شکار میرفتند. غذای اصلی آنها ماهی بود و مواد پروتئینی بخش عمده سبد غذایی آنان را تشکیل میداد. وایکینگها سبزیجات، لبنیات و نان نیز استفاده میکردند و بهدلیل برخورداری از تغذیه مناسب، افرادی قدبلند، تنومند و درشتاندام بودند.
برای مشاهده و خرید ماگ وایکینگی کلیک نمایید.
پوشاک وایکینگ ها
وایکینگها در ساخت لباسهای خود از موادی همچون چرم، پشم و کتان استفاده میکردند. لباس اصلی مردان معمولاً شامل تونیک، شلوار، کمربند و کفش چرمی بود. زنان نیز پیراهنهای بنددار میپوشیدند و بعضاً از کمربند، شنل یا روپوش نیز استفاده میکردند. خانمهای قبیله که در هنر بافندگی ماهر بودند، این لباسها را تهیه میکردند.
با این حال، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد طبقه اشراف وایکینگها لباسهای وارداتی را نیز به خود میپوشیدند. لباسهایی که مهاجمان وایکینگ در میدان جنگ میپوشیدند، بر اساس طبقه اجتماعی آنها متفاوت بود. طبقه اشراف و ثروتمندان از زرههای فلزی ساخته شده از صفحات آهنی استفاده میکردند؛ اما وایکینگهایی که از طبقه ضعیف جامعه بودند. بدن خود را با چند لایه لباس ضخیم پوشانده تا در طول جنگ از خود محافظت کنند.
برای مشاهده و خرید شات وایکینگی کلیک نمایید.
جالب است بدانید که کلاههایی که از وایکینگها کشف شده، مانند کلاههای جنگی دیگر کشورهای آن دوران بودند و شاخ نداشتند! باستانشناسان باور دارند که افسانه شاخدار بودن کلاههای این قبیله، از واقعیتی سرچشمه میگیرد که آنها را با شیاطین و اهریمنان مرتبط میدانستند.
آیین وایکینگ ها
وایکینگها در ابتدا غیرمسیحی و یکی از اقوام بتپرست نورس بودند که از آیین چندخدایی نورس باستان (Old Norse Paganism) پیروی میکردند. در این آیین که امروزه به نام «اساطیر نوردیک» یا «اساطیر اسکاندیناوی» از آن یاد میشود. بزرگترین و قدرتمندترین خدا «ادین» (Odin) نام داشت که با به خدمت گرفتن دختران جنگاوری به نام «والکریها» (Valkyries)، جنگجویان را قبض روح میکرد. جنگاوران وایکینگ معتقد بودند اگر در میدان جنگ کشته شوند، به «والهالا» (Valhalla) یا همان تالار ادین خواهند رفت.
روش تدفین وایکینگها به مراسم تدفین نورس مشابهت داشت؛ برخی از وایکینگها مردههای خود را دفن میکردند و گروهی دیگر آنها را میسوزاندند. شواهد نشان میدهد که وایکینگها افراد مهم را در یک قایق دریایی رها کرده و آن را به آتش میکشیدند. یک ویژگی مشترک در انواع مراسم تدفین، وجود لوازم با ارزشی مانند زیورآلات و لباسهای گرانبها در کنار جسد بود که مردگان بتوانند در عالم دیگر از آنها استفاده کنند.
حدود سال ۱۰۰۰ میلادی، وایکینگها به مسیحیت روی آوردند و باورهای باستانی آنان بهتدریج از بین رفت؛ آنها در گذر زمان، کلیساهاس زیادی ساختند و صلیبهای منقش و کتابهای خطی ارزشمندی از خود باقی گذاشتند.
جامعه و قوانین وایکینگ ها
وایکینگها جامعهای با طبقات اجتماعی مختلف داشتند. والاترین طبقه، پادشاه بود و در جایگاه بعدی اشرافزادهها یا «جارل» (Jarl) قرار داشتند. جارلها ثروتمندانی بودند که تجارت میکردند و برده و زمین کشاورزی داشتند. طبقه سوم جامعه، بهنوعی طبقه متوسط محسوب میشد؛ افرادی که در این دسته قرار میگرفتند، «کارل» (Karl) نام داشتند.
کارلها به کارهایی مانند کشاورزی، ماهیگیری و ساخت صنایع دستی میپرداختند و از این طریق زندگی خود را میگذراندند. پایینترین و پستترین طبقه جامعه وایکینگها فقیرانی بودند که بهعنوان کارگر یا برده ثروتمندان به کار گرفته میشدند. اگر یکی از این افراد که «ترال» (thrall) نامیده میشدند. دستورات ارباب خود را بهدرستی انجام نمیداد، حکم مرگ خود را امضا کرده بود.
برای مشاهده و خرید لیوان وایکینگی کلیک نمایید.
زنان وایکینگ
زنان وایکینگ از حقوقی برخوردار بودند که در مقایسه با وضعیت زندگی و حقوق زنان دیگر جوامع همعصر خود، بسیار پیشرو و آزاد تلقی میشد؛ حقوقی که امروزه نیز ایدئال بسیاری از تشکلهای فمینیستی است. آنها از همسر فوت شده خود ارث میبردند.
وایکینگها حق طلاق را داشتند؛ آنها خودشان درباره روش زندگی خود تصمیم میگرفتند؛ میتوانستند به عنوان فرمانروایانی برجسته و یا به عنوان جنگجوها در نبردها شرکت کنند. در زمان جنگ و در غیاب مردان، وظیفه زنان وایکینگ بود که به شکار بروند و غذا را تهیه کرده و از روستای خود محافظت کنند. حتی در حضور مردان، دامپروری، دوخت لباس و پخت غذا به عهده خانمها بود.
جنگ آوری
در زمان چیرگی وایکینگها بر اروپا، نویسندگان اروپایی دربارهٔ تندخویی وایکینگها زیاده روی میکردند. با این همه به سبب دشواریهای زندگی در اسکاندیناوی، نبرد برای زنده ماندن آنچنان بودهاست که تنها سرسختترین کسان میتوانستند پایدار بمانند و از این رو کینخواهی، دشمنی و دزدی دریایی افسارگسیختهای که در دریاها انجام میگرفته گونهای باور و نگرش پدیدآورد که بدون درنگریستن به بنیانهای آیینی سامیان، پایه آن دلاوری و بیباکی بود.
سر تبر جنگی وایکینگ ها
پارهای از این مردان در جنگ به چنان سرخوشی میرسیدند که از زخمی که برمیداشتند به دردی دچار نمیشدند. به برخی هنگام نبرد حالتی دست میداد به نام «برسرکر» که جنگجو هوشیاری خود را از دست میداد و تنها از جنگیدن خشنود میشد؛ برسرکرها یا به گفتاری دیگر «خرس جامگان»، پهلوانانی بودند که بدون جوشن پا به کارزار میگذاشتند و مانند جانوران زوزه میکشیدند و میجنگیدند، سپرهای خود را از خشم گاز میگرفتند و آنگاه چون نبرد به پایان میرسید به سبب کوفتگی و خستگی از هوش میرفتند.
تنها شجاعان به والهالا (بهشت در اساطیر اسکاندیناوی) میرفتند و هر کسی که در راه مردمان خود در میدان جنگ جان باخت، تمام گناهانش آمرزیده میشد. این نبردهای بیرحم و خونین نه مانند جهادهای سپاهیان مسلمان بود و نه به تازشهای ایلغار مجارها مشابهت داشت. بلکه آنها تلاش و جنگ دستهای از مردان بود که هرگونه ضعف و ناتوانی را یک گناه بزرگ میدانستند.
و هر قدرت و توانایی را برای نیکوکاری، به دست آوردن زمین، زن، ثروت و قدرت میپنداشتند و با اعتقاد به اینکه فروزندگان خدایان فقط برای افراد قوی هستند، به آنها روی آورده بودند. این مردمان در آغاز مانند دریازنان بودند و در پایان به عنوان حکمرانانی برجسته شدند.
افسانههای وایکینگها
افسانههای وایکینگها همواره جستاری شگفتانگیزی بودهاست. کهنترین نگاشتهای که از این افسانهها به دست ما رسیدهاست سرودههای شگفتانگیزی هستند که به نادرست آن را «اداً» نامیدهاند. در سال ۱۶۴۳ میلادی کشیشی در کتابخانه پادشاهی دانمارک به کتابی کهن برخورد که دربرگیرنده پارهای سرودههای کهن ایسلندی بود و به نادرست آنها را «ادا» ی سایمند خردمند خواند.
امروزه بیشتر دانشپژوهان بر این باوراند که آن سرودهها به سالهای نامعلومی در میان سدههای هشتم و دوازدهم میلادی در نروژ، ایسلند، و گرینلند بازمیگردند و به دست برخی از شاعران (نوحیها سرایان) ناشناس نوشته شدهاند. گمان میرود که سایمند تنها آنها را گردآوری کرده و خود آنها را نسروده باشد از این رو نام سرودهها «ادا» نبودهاست.
سنگهای یادبود
وایکینگها برای جشن گرفتن از پیروزیهای جنگی یا برای گرامیداشت دوستان و خویشاوندان کشته شده خود، سنگهای یادبود ساختند. روی این سنگهای بزرگ، نگارههای زیبایی با استفاده از کندهکاری حک میشد و برخی از آنها شامل نوشتههایی به دبیره رونیک باستان بود. این سنگها در محلهای عمومی و گذرگاههایی که مردم در آنها توقف میکردند و قدردانی خود را ابراز میکردند، قرار داشتند.